مسأله 1 - اعتقاد انسان به اصول دین اسلام باید بر پایهء علم باشد ، و تقلید - یعنى پیروى از غیر بدون حصول علم - در اصول دین باطل است ، ولى در غیر اصول دین از احکامى که قطعى و ضرورى نیست و همچنین موضوعاتى که محتاج به استنباط است باید یا مجتهد باشد که بتواند وظایف خود را از روى مدارک آنها به دست آورد ، و یا به دستور مجتهدى که شرایط آن خواهد آمد رفتار نماید ، و یا احتیاط کند ، یعنى به گونه اى عمل نماید که یقین پیدا کند تکلیف را انجام داده ، مثلا اگر عده اى از مجتهدین عملى را حرام مى دانند وعده ء دیگر مى گویند حرام نیست ، آن عمل را ترک کند ، و اگر عملى را بعضى واجب و بعضى جایز مى دانند به جا آورد ، پس کسانى که مجتهد نیستند و نمى توانند به احتیاط عمل کنند باید تقلید نمایند .

 مسأله 2 - تقلید در آنچه در مسألهء قبل گذشت عمل کردن به دستور مجتهد است ، و قول مجتهدى براى مقلد حجت است که مرد و عاقل و شیعهء دوازده امامى و حلال زاده و زنده - هر چند به ادراک حیات او در حالى که ممیز باشد - و عادل و

پاورقى ص 185 › 1 . بحار الانوار ، جلد 2 ، صفحهء 84 پاورقى ص 187 › 1 . سوره ء قصص ، آیهء 83 ( آن خانهء آخرت است قرار مى دهیم آن را براى کسانى که اراده نمى کنند بلندى و فساد را در زمین ) پاورقى ص 188 › 1 . بحار الانوار ، جلد 1 ، صفحهء 224 2 . سوره ء آل عمران ، آیهء 7 ( کسانى که در علم رسوخ دارند ، مى گویند : ایمان آوردیم به او ، همهء آنها از نزد پروردگار ماست ) پاورقى ص 189 › 1 . وسائل الشیعه ، جلد 1 ، صفحهء 49 ، ابواب مقدمهء عبادات ، باب 5 ، حدیث 10 ( این است و جز این نیست که اعمال وابسته به نیت ها است و براى هر کس آن است که نیت کرده است ) پاورقى ص 190 › 1 . سوره ء اسراء ، آیهء 36 ( و پیروى نکن آنچه را که به آن علم ندارى همانا گوش و چشم و دل همهء آنها مسئولند )

. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .

بنابر احتیاط واجب بالغ باشد . و عادل کسى است که کارهایى را که بر او واجب است به جا آورد و کارهایى که بر او حرام است ترک کند ، و نشانهء عدالت این است که در ظاهر شخص خوبى باشد که اگر از اهل محل یا همسایگان او یا کسانى که با او معاشرت دارند حال او را بپرسند خوبى او را تصدیق نمایند . و مجتهدى که انسان از او تقلید مى کند - در صورتى که علم اگر چه اجمالا به اختلاف بین مجتهدین در فتوا نسبت به مسائل محل ابتلاء داشته باشد - باید اعلم باشد ، یعنى در فهمیدن حکم خدا و وظایف مقرره به حکم عقل و شرع از تمام مجتهدهاى زمان خود بهتر بوده ، مگر این که قول غیر اعلم مطابق با احتیاط باشد .

مسأله 3 - مجتهد و اعلم را از چند راه مى توان شناخت : ( اول ) آن که خود انسان یقین کند ، مثل آن که در مرتبه اى از علم باشد که بتواند مجتهد و اعلم را بشناسد . ( دوم ) آن که دو نفر عالم عادل که مى توانند مجتهد و اعلم را تشخیص دهند ، مجتهد یا اعلم بودن کسى را تصدیق کنند به شرط آن که دو نفر عالم عادل دیگر با گفتهء آنان مخالفت ننمایند ، و اقوى ثبوت اجتهاد و اعلمیت به گفتهء ثقهء خبیر است در صورتى که ظن بر خلاف گفتهء او نباشد . ( سوم ) آن که عده اى از اهل علم که مى توانند مجتهد و اعلم را تشخیص دهند و از گفتهء آنان اطمینان پیدا شود ، مجتهد بودن یا اعلم بودن کسى را تصدیق کنند .

 مسأله 4 - اگر بین دو مجتهد یا بیشتر در فتاواى مورد ابتلا علم به اختلاف باشد - اگر چه اجمالا - در صورتى که بداند یا حجت شرعیه بر تساوى آنان در علم باشد باید به فتواى کسى که فتواى او مطابق با احتیاط است عمل کند ، و چنانچه فتواى یکى از آنان مطابق با احتیاط نباشد - مثل این که یکى فتوا به قصر و دیگرى فتوا به تمام بدهد - احتیاط کند به جمع بین آن دو . و اگر احتیاط ممکن نباشد - مثل این که یکى فتوا به وجوب عملى و دیگرى فتوا به حرمت عملى بدهد - یا مشقت داشته باشد بنابر احتیاط باید به فتواى کسى که ورع او در فتوا دادن بیشتر است عمل کند ، و اگر در این جهت هم متساویند مخیر است . و همچنین است در غیر این صورت - چه وجود اعلم معلوم ولى معین نباشد و یا وجود اعلم محتمل باشد - اگر احتیاط ممکن بوده و مشقت نداشته باشد . و اگر احتیاط ممکن نباشد یا مشقت داشته باشد ، در صورتى که وجود اعلم معلوم ولى معین نباشد ، چنانچه احتمال اعلمیت در یک طرف بیشتر باشد باید به فتواى او عمل کند ، و

اگر مساوى باشد بنابر احتیاط باید به فتواى اورع در فتوا عمل نماید و اگر در این جهت هم متساویند مخیر است . و در صورتى که وجود اعلم محتمل باشد بنابر احتیاط باید به فتواى کسى که گمان دارد یا احتمال مى دهد اعلم است یا احتمال اعلمیت در او اقوى است عمل کند ، و اگر نه بنابر احتیاط باید به فتواى اورع در فتوا عمل نماید ، و اگر در این جهت هم متساویند مخیر است .

 مسأله 5 - به دست آوردن فتواى مجتهد چهار راه دارد : ( اول ) شنیدن از خود مجتهد . ( دوم ) شنیدن از دو نفر عادل که فتواى مجتهد را نقل کنند . ( سوم ) شنیدن از شخصى که مورد وثوق است وظن بر خلاف گفتهء او نیست ، یا به گفتهء او اطمینان دارد . ( چهارم ) دیدن در رسالهء مجتهد در صورتى که انسان به درستى آن رساله اطمینان داشته باشد .

 مسأله 6 - تا انسان یقین نکند که فتواى مجتهد عوض شده است مى تواند به آن عمل نماید ، و اگر احتمال دهد که فتواى او عوض شده جستجو لازم نیست .

 مسأله 7 - اگر مجتهد اعلم در مسأله اى فتوا دهد ، کسى که وظیفه اش تقلید از اوست نمى تواند در آن مسأله به فتواى مجتهد دیگرى عمل کند ، ولى اگر فتوا ندهد و بفرماید احتیاط آن است که فلان طور عمل شود - مثلا بفرماید : احتیاط آن است که در رکعت سوم و چهارم نماز سه مرتبه بگوید : ( سبحان الله والحمد لله ولا إله الا الله والله اکبر ) - مقلد باید یا به این احتیاط که احتیاط واجبش گویند عمل کند ، یا به فتواى مجتهد دیگرى که بعد از او از دیگران اعلم باشد و مى گوید یک مرتبه کفایت مى کند عمل نماید ، و

همچنین است اگر مجتهد اعلم بفرماید مسأله محل تأمل یا محل اشکال است . و در فعل مستحبات و ترک مکروهات ذکر شده در این رساله قصد رجاء شود .

 مسأله 8 - اگر مجتهد اعلم بعد از آن که در مسأله فتوا داده یا قبل از فتوا احتیاط کند - مثلا بفرماید : ظرف نجس را یک مرتبه در آب کر بشویند پاک مى شود ، اگر چه احتیاط آن است که سه مرتبه بشویند - مقلد او مى تواند عمل به آن احتیاط را که احتیاط مستحب گویند ترک کند .

 مسأله 9 - اگر مجتهدى که وظیفهء انسان تقلید از او بوده از دنیا برود ، در صورتى که اعلم بودن مجتهد زنده از میت برایش ثابت شود ، در مسائل مورد ابتلایى که علم - اگر چه اجمالا - به اختلاف بین میت وحى دارد واجب است به حى رجوع کند ، و در صورتى که اعلمیت مجتهد میت برایش ثابت بوده ، مادامى که اعلم بودن مجتهد زنده برایش ثابت نشود باید به فتواى مجتهد میت عمل کند ، چه در زمان حیات او التزام به عمل به فتواى او داشته یا نداشته باشد ، و چه عمل به فتواى او کرده یا نکرده باشد ، و چه فتواى او را یاد گرفته یا یاد نگرفته باشد .

 مسأله 10 - اگر در مسأله اى وظیفه اش آن بوده که از مجتهد زنده تقلید کند دوباره نمى تواند از مجتهدى که از دنیا رفته تقلید نماید .

 مسأله 11 - مسائلى را که انسان معمولا به آنها مبتلا مى شود واجب است یاد بگیرد .

 مسأله 12 - اگر براى انسان مسأله اى پیش آید که حکم آن را نمى داند ، باید احتیاط کند یا این که با شرایطى که ذکر شد تقلید نماید ، ولى چنانچه مخالفت غیر اعلم با اعلم را در

مسائل مورد ابتلا بداند - اگر چه اجمالا - و فتواى اعلم در دسترس نباشد و تأخیر عمل تا روشن شدن فتواى اعلم و احتیاط ممکن نباشد یا حرجى باشد ، مى تواند از غیر اعلم تقلید نماید .

 مسأله 13 - اگر کسى فتواى مجتهدى را به دیگرى بگوید ، چنانچه فتواى آن مجتهد عوض شود لازم نیست به او خبر دهد که فتواى آن مجتهد عوض شده ، ولى اگر بعد از گفتن فتوا بفهمد اشتباه کرده ، در صورتى که مخالفت حکم اامى لازم بیاید و ممکن باشد باید اشتباه او را بر طرف کند . مسأله 14 - مکلفى که مدتى اعمال خود را بدون تقلید انجام داده ، در صورتى که مطابق با واقع یا فتواى مجتهدى باشد که فعلا وظیفه اش تقلید از اوست صحیح است .

مسائل مورد ابتلا بداند - اگر چه اجمالا - و فتواى اعلم در دسترس نباشد و تأخیر عمل تا روشن شدن فتواى اعلم و احتیاط ممکن نباشد یا حرجى باشد ، مى تواند از غیر اعلم تقلید نماید .

 مسأله 13 - اگر کسى فتواى مجتهدى را به دیگرى بگوید ، چنانچه فتواى آن مجتهد عوض شود لازم نیست به او خبر دهد که فتواى آن مجتهد عوض شده ، ولى اگر بعد از گفتن فتوا بفهمد اشتباه کرده ، در صورتى که مخالفت حکم اامى لازم بیاید و ممکن باشد باید اشتباه او را بر طرف کند . مسأله 14 - مکلفى که مدتى اعمال خود را بدون تقلید انجام داده ، در صورتى که مطابق با واقع یا فتواى مجتهدى باشد که فعلا وظیفه اش تقلید از اوست صحیح است


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها